بیش از یک هفته می شود که از آغاز نمایشگاه کتاب می گذرد. فضای کلی امسال تفاوت چندانی با سال گذشته نداشت. غرفه ها همان غرفه ها بودند. ناشران همان ناشران. فروشندگان همان. حالِ مان با گشت و گذار در نمایشگاه خوب شد و فکر میکنم این تنها چیزی است که می شود در ذهن به یادگار باقی گذاشت و اتفاقات ناخوشایندش را حذف نمود (برای آرامشِ خودمان بهترین کاری است که میتوان انجام داد). قطعا اگر بتوان در سال های آینده شرایط را طوری رقم زد تا ناملایمات کمتر شده و دوست داران کتاب بدون دغدغه ی مسیر و دغدغه ی غذا به کتاب و کتاب خوانی (نه صرفا کتاب خری!) بپردازند، میتوان این حس خوب و انرژیِ مثبتِ استشمام بوی کتاب را بهتر و زیباتر احساس نمود.

مواردی در طول برگزاری این نمایشگاه به چشم میخوردند که باعثِ به حاشیه کشیده شدنِ آن شده و فضا را برای سودجویی برخی افراد هموار میکردند. از ممنوعیت حضور برخی شاعران و کتاب هایشان و تحریم نمایشگاه توسط برخی نویسندگان گرفته تا  Long Distance! های موجود در حاشیه ی نمایشگاه و حضور افراطی و ناجوان مردانه ی فست فودهای با ۳ برابر قیمت! فست فود هایی که علاوه بر کیفیتِ نامناسب غذا و نداشتن فضای مناسب برای پخت و پز و همچنین نداشتن صندلی های کافی برای مشتریان، قیمتِ تمامِ شده ی هر پرس غذایشان، با خرید حداقل 2 کتاب برابری میکرد. حالا خودتان تصور کنید که این اتفاق برای کسی که واقعا دغدغه ی کتاب را دارد چقدر میتواند دردناک باشد. در موردِ معطلی های سرِ صبح در اکثرِ روزهای نمایشگاه هم که صحبتی نکنیم بهتر است.

امیدورام شرایط برای سال های بعد طوری رقم بخورد تاکسانیکه وارد این شهرک می شوند تنها دغدغه شان کتاب و کتابخوانی باشد و جوری نشود که برای یک روز حضور در نمایشگاه نیازمند کپسولِ آب! باشند، یا به برای رفع گرسنگی شان به فتوسنتز کردن متوسل شوند!

 

نوشته شده توسط در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ |